Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-03@04:17:40 GMT

«آخرین چیزی که او به من گفت» منتشر شد

تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۲۹۹۵۹

«آخرین چیزی که او به من گفت» منتشر شد

کتاب «آخرین چیزی که او به من گفت» نوشته لورا دِیو با ترجمه سیدرضا حسینی ازسوی نشر آموت منتشر شد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، «آخرین چیزی که او به من گفت» تازه‌ترین رمان نوشته‌ی "لورا دیو" با استقبال بسیار خوب مخاطبان روبه‌رو شده است و درگروه پرفروش‌ترین کتاب‌ها در آمریکا قرار گرفته است. تلویزیون اپل امتیاز ساخت سریالی تلویزیونی بر اساس این رمان را خریداری کرده است و قرار است جولیا رابرتز، هنرپیشه برنده جایزه اسکار، نقش حنا هال را در آن بازی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب با ترجمه "سیدرضا حسینی" در ۴۱۶ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قمیت ۱۱۵ هزار تومان در نشر آموت متشر شده است.

لورا دیو، نویسنده رمان «آخرین چیزی که او به من گفت» در سال ۱۹۷۷ در شهر نیویورک متولد شد. او دانش‌آموخته زبان انگلیسی از دانشگاه پنسیلوانیاست، و در دانشگاه ویرجینیا نیز نویسندگی خلاق خوانده است. لورا دیو مدتی به عنوان خبرنگار آزاد مشغول به کار بود و بعد به نویسندگی روی آورد.

سیدرضا حسینی، متولد ۱۳۴۸ در رفسنجان و دانش‌آموخته ارشد روان‌شناسی از دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبائی است. از این مترجم ترجمه رمان‌های «بازگشت»، «آن‌جا که جنگل و ستاره‌ها بهم می‌رسند» و «خاک آمریکا» در نشر آموت منتشر شده است.

بر پشت جلد کتاب «آخرین چیزی که او به من گفت» آمده است:

دنیای «حنا هال» زمانی زیر و رو می‌شود که دختربچه‌ای درِ خانه‌شان را می‌زند و یادداشت شوهرش را به دستش می‌دهد. پیام این یادداشت کوتاه و مبهم است: «مراقب دخترم باش.» حنا که تازه یک سال است مرد آرزوهایش را یافته است به یک‌باره او را از دست می‌دهد. اوئن مایکلز در پی بروز رسوایی مالی در شرکتی معروف که در آن‌جا به کار برنامه‌نویسی اشتغال دارد، ناپدید می‌شود. مأموران اف‌بی‌آی و یک پلیس قضایی آمریکا برای تحقیق درباره این رسوایی به سراغ حنا می‌آیند و ماجرای این رسوایی خبر اول همه رسانه‌ها می‌شود و حنا تازه متوجه می‌شود همسرش آن مردی که او فکر می‌کرد، نبوده است. اکنون حنا هال با دو مسئولیت دشوار روبه‌روست: حل معمای پیچیده ناپدید شدن شوهرش، و حفاظت از تنها فرزند او که از قضا اصلاً میانه خوبی با حنا ندارد.

کد خبر 545419

منبع: ایمنا

کلیدواژه: كتاب و كتاب خواني کتاب نشر آموت سیدرضا حسینی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۲۹۹۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود

به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران می‌شود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.

شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثه‌ای کابوس‌ها ورنج‌های گذشته را برای او زنده می‌کند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفته‌اند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار می‌دهند.شخصیت‌های فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان می‌شوند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

با بدنی لرزان و لک‌لک‌کنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولین‌بار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالی‌که عرق از چهره‌ام می‌چکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همه‌جا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعله‌های مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخه‌های درهم تنیده‌ی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخه‌ها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.

کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • بدرود آقای پل استر
  • کتاب‌هایی که می توانند سمی باشند | چیزی که درباره کتاب ها نمی دانید
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • پل آستر نویسنده معروف آمریکایی درگذشت
  • کتاب بنیه فیلمساز را قوی می‌کند/ حتما به نمایشگاه کتاب تهران می‌روم
  • پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی در گذشت
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • «پل آستر»‌ درگذشت
  • پل آستر درگذشت
  • جواد افهمی با یک رمان در محور مقاومت به نمایشگاه می‌آید